تعداد بازدید: 2446

توصیه به دیگران 1

سه شنبه 13 اسفند 1387-0:0

"ک ش ا و ر ز ي"ما!

يادداشتي از:بهمن صادقي لاريمي،کارشناس استانداري اصفهان


 نتایج بخشی از تجربیات بیش از بیست سال بنده دربخش عمران شهری و روستایی، سازمان مدیریت وبرنامه ریزی سابق ومعاونت برنامه ریزی استانداری فعلی، مرا واداشت تا مواردی را بیان نمایم.

همان گونه که می دانیم کشاورز و کشاورزی در کشور نسبتاً خشکی چون ایران،همراه با کمبودهای زیرساختی مشکلات عدیده ای دارد که دراینجا به آن نخواهیم پرداخت بلکه به مواردی خواهیم پرداخت که با کمی تدبیر و دور اندیشی می توان بر بعضی از مشکلات آن فایق آمد.

دردهه های اخیر فعالیت های عمرانی زیادی در روستاها انجام گرفته است. تقریبا" بخش اعظم روستاهای بالای 20 خانوار کشور از امکانات زیربنایی از قبیل آب ، برق ، راه و.....برخوردارند و چیزی از شهرهای کوچک یا به عبارتی روستا-شهرها کم ندارند اما آنچه را که آمار وارقام نشان می دهد بیانگر حرف وحدیث دیگری است، ازجمله کاهش شتابان جمعیت روستایی ،خالی شدن روستاها علی رغم وجود خدمات زیربنایی ، اسکان روستائیان در حاشیه کلان شهرها وشهرهای بزرگ،روی آوردن آنها به کارهای دستفروشی ،عملگی، دوره گردی و....

سوال اینجاست چراباوجود این همه کارها واجرای طرح های عمرانی نتوانستیم از روند تخلیه شتابان و غیر منطقی روستاها وسرازیر شدن آنها به شهرها جلوگیری کنیم؟ آیا انتظارات ما از این همه هزینه در روستاها برآورده شده است؟ آیا از دیدگاه انسانی ، اجتمایی ، عدالت محوری و....دردنیای عملی و توسعه اقتصادی به اهداف خود رسیده ایم؟

تحلیل و آنالیز همه اين ها نه درحوصله خوانندگان محترم این نوشته می گنجد و نه در صفحات محدود این رسانه؛ لذا بهتر است به کلیات پرداخته شود.

 لازم به ذکر است این نارسائی ها مربوط به یک یا دودهه اخیر نیست بلکه سال هاست که ادامه دارد.

امروزه کسب درآمد عادلانه و رقابت معقول ومنطقی تولید کنندگان کالاهای کشاورزی با دیگر اقشار جامعه وچگونگی تنظیم قانون و مقررات صادراتی و وارداتی ، ساماندهی بازار تولید به مصرف و... باید مهم ترین دغدغه مسئولان ومتولیان اصلی بخش باشد نه حفظ و نگهداشت وعدم تغییر کاربری تحت هر شرایطی.

 نگارنده به هیچ عنوان با تغییر کاربری زمین کشاورزی و نابودی آنها موافق نیست، بلکه اختلاف اصلی در چگونگی ونحوه حفظ و حراست پایدار آنهاست .

 درحال حاضر بیشتر وقت مدیران ارشدبخش کشاورزی در کشور و استان ما درجلسات اداری به جای پرداختن به مسایل اساسی ، محدود به تغییر نیافتن کاربری ها، جلوگیری از ساخت و سازها حتی کوچک و دیگر محدودیتها صرف مي شود که درنهایت بیشترآنها به ضرر کشاورزان منتهی می شود.

گناه کشاورز چیست که در روستا به دنیا آمده و محصولاتش استراتژیک است و حالا بیشتر مسئولان محترم نگرانند مبادا افزایش قیمت محصولات کشاورزی موجبات رنجش خاطر بعضی از شهروندان گرامی را فراهم نماید؟

آیا به دلیل اینکه کالاهای کشاورزی استراتژیک است،بايد عده بی شماری از کشاورزان را قربانی عده ای دیگر نمود تا مبادا از گرانی محصولات کشاورزی رنجیده خاطر شوند؟

متاسفانه برداشت بسیاری از شهروندان گرامی این است که گرانی محصولات کشاورزی در مغازه های شهری سود سرشاری را عاید کشاورزان می کند ،درصورتی که محصولاتی را که آنها از همین مغازه های شهری خریداری می نمایند 2 تا 3 برابر قیمت محصولاتی است که در مزارع از کشاورزان خریداری می شود.

 آیا بهتر نیست در جلسات مهم مدیریتی به جای صرف وقت و هزینه زیاد جهت حفظ و نگهداشت چند متر مربع زمین کشاورزی ، تعیین خط محدوده ، چگونگی تغییر کاربری و.... به کارهای اساسی و اصولی پرداخت؟

 عدم تغییر کاربری یکی از چندین راه نگهداری از زمین های کشاورزی است که اتفاقا ساده ترین و پیش پا افتاده ترین آنهاست که می توان با ایجاد قوانین ومقررات به آن جامعه عمل پوشاند ولی اصل موضوع ایجاد انگیزه و دلگرمی در کشاورزان عزیز می باشد .

می توان با قوانین ومقررات از ساخت و ساز جلوگیری نمود ولی نمی توان کشاورز را اجبار نمود تا درزمین های خود به فعالیت های کشاورزی ادامه دهد ،به موقع آنها را آبیاری ،یا از بذر اصلاح شده استفاده نماید یا از سم وکود جهت افزایش راندمان بهره ببرد و... لذا آنچه باعث حفظ و حراست از کشاورزی می گردد ایجاد انگیزه در کشاورزان است.

چه بسا در بعضی از مواقع می توان با تغییر کاربری کوچک در حفظ و پایداری کشاورزی کمک نمود وگرنه کشاورزان به دلیل ناتوانی در کسب امرار معاش آبرومندانه، روستاها را رها ودر حاشیه شهرها اسکان خواهند یافت.

 به همین دلیل طی چند دهه تهران 3 میلیونی 12 میلیونی می شود و شهرهای 300 هزارنفری به مرز2 میلیونی می رسند وهمچنان کشور ما به عنوان یکی از بزرگترین وارد کنندگان محصولات کشاورزی باقی می ماند .

 آیا تا به حال این نوع قوانین ومقررات دست و پا گیر برای کشاورزان ثمری در افزایش درآمد کشاورزان داشته و مانع آن شده که روستائیان به شهرها مهاجرت ننمایند ؟

به جای این همه قوانین ومقررات دست و پا گیر و دستوری بهتر نیست سیاستی اندیشیده شود که واسطه های غیر ضروری حذف ، که هم شهروندان وهم روستاییان ازآن منتفع شوند؟

 آنهایی که نگران افزایش قیمت محصولات کشاورزی به صورت احساسی هستند و معتقدند بسیاری از شهروندان گرامی در خرید همین اقلام کشاورزی مشکل دارند آیا فکر کرده اند که بیشتر همین اقشار ضعیف و کم درآمد شهری همان روستائیان و عشایری هستند که خانه و کاشانه خود را به دلیل ناتوانی در تامین معاش آبرومندانه رها کردند ودر حاشیه شهرها بخصوص در حاشیه کلان شهرها مستقر شدند.

مگر فرق یک شهری با یک روستایی چیست که در شهرها افراد به راحتی می توانند سرمایه موجود خود ازقبیل زمین ومسکن را با طی مراحل قانونی تبدیل به احسن نمایند و مشکلات حال و آیِنده خود را حل نمایند ولی یک کشاورز به دلیل محدودیتهای فراوان قانونی و دستورالعملهای بخشی حق دخل و تصرف وتبدیل زمین آبا اجدادی خود را ندارند و تا آخر عمر مجبور است با سود بسیار کم در همان زمین کشاورزی نماید، تا تولید کالای استراتژیک به خطر نیافتد؟

هر چند قیمت بسیاری از زمینهای کشاورزی بالاست ولی درآمد آن قدر پایین است که کار در آنها به صرفه نمی باشد و درنهایت منجر به رهایی کشاورز از زمین می شود.

نکته با اهمیت همین نبود تعادل در دارایی و سود حاصله از آن است که درجامعه شهری به این صورت نیست یعنی یک شهروند طبق قانون می تواند به نحو احسن از دارایی های خود استفاده نماید و تعادلی بین دارایی و سود حاصل از آن ایجاد نماید.

به نظر بنده این مهم ترین نکته اقتصادی ازدیدگاه عدالت محوری بوده ولازم است راهکارهای مناسب برای آن پیش بینی گردد. گناه یک کشاورز چیست که در نزدیکی یک کلان شهر به دنیا آمده و برحسب قضا علی رغم قیمت بالای زمین حق دخل وتصرف زمین خودغیر از کشاورزی را ندارد ومی بایستی به عنوان ریه تنفسی کلان شهر آن را حفظ نماید تامبادا شهروندان گرامی در هوای آلوده استنشاق کنند؟

یک عده را محکوم کنیم که از سرمایه ها یشان استفاده ننمایند تا مبادا شهرها آلوده شوند، در حالی که در همان شهرها آپارتمان از متری 1 تا 6 میلیون تومان خریدوفروش می شودوسود سرشاری را نصیب عده ای می نماید.

 براساس قوانین و مقررات شهر سازی فضای سبز هر شهری باید از داخل همان شهر تامین گردد نه اینکه عده ای از مزایای شهری استفاده نمایند و عده ای کشاورز در خارج از شهرها برای آنها فضای سبز تامین نمایند! این که عین بی عدالتی است ؟

آیانمی توان با ایجاد قانون ومقررات بخشی از این سود بادآورده شهری راکه به ناحق نصیب عده ای خاص می گردد را اخذ و به افراد ساکن در این مناطق واگذار نمود تا انگیزهای حفظ ونگهداشت زمین های کشاورزی افزون شود؟

 مگر محصولات کشاورزی درسبدمصرفی خانوارشهری چند درصد مخارج سالیانه آنهارا تشکیل می دهد؟ مشکل شهروندان عزیز مشکل نان ،سبزیِ میوه، حبوب و... نیست؛ مشکل اصلی شهروندان هزینه های مربوط به زمین ،ساخمان ، آموزش ، بهداشت،اشتغال و...است که محصولات کشاورزی در مقابل آنها بسیار ناچیز است،پس اگر بتوانیم دراین بخشها کاری برای آنها انجام بدهیم بیشترین اثر بخشی را در زندگی تک تک شهروندان خواهد داشت.

 آیا نمی توان بخشی از یارانه چند میلیارددلاری انرژی را که حدود 90 درصد آنها نصیب شهروندان گرامی می گردد را به روستاییان اختصاص داد تا به صورت نهاده و ماشین آلات کشاورزی ارزان قیمت انگیزه ماندن در روستا وحفظ کشاورزی را تداوم بخشید؟

همه مشکلات بخش کشاورزی از آنجا آغاز می شود که درآمد بین بخش کشاورزی و سایر بخشها عادلانه نیست .البته در این زمینه سهم نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی جهت تصویب قوانین کارساز بیش از دیگران است که متاسفانه بعضی از آنها فقط به هنگام رای خواستن از مردم در روستاها ظاهر می شوند.

 هرکس اندکی آشنایی با کمیته های تخصصی از جمله کارگروههای تخصصی مسکن و شهر سازی ،زیربنایی ،کمیسیون ماده 13 و... داشته باشد ملاحظه می نماید که بیشتر وقت مدیران ارشد وکارشناسان صرف این می شود که چند متر مربع از زمینهای کشاورزی پس وپیش نشود یاتغییر کاربری چند متری صورت نگیرد و...

اما در پیش چشم همین عزیزان و در همان شهرها که این جلسات برگزار می گردد در کوچه های تنگ و باریک ساختمانهای چند طبقه امان همه رابریده و بسیاری از شهروندان را حتی از نور آفتاب محروم کرده است ،ولی متاسفانه بیشتر هم و غم این جلسات تصویب قانون و مقرراتی است که در بسیاری موارد جز بستن دست و پای کشاورزان کار دیگری صورت نمی گیرد.

 دستگاههای متولی کشاورزی باید بدانند اگرتولید محصولات کشاورزی صرفه اقتصادی داشته باشدکشاورزان ما آگاه تر از آنند که سرنوشتشان در کمیته های تخصصی و کارشناسی این چنینی رقم خورد همان گونه که نیاکان ما طی هزاران سال با احداث هزاران کیلومتر قنات واحداث خانه های منطبق با زیست بوم با خشکسالی ،بی آبی و گرما مبارزه کردند امروزه هم با توجه با افزایش سطح سواد وآگاهی واستفاده از علم روز می توانند بر مشکلات خود فایق آیند.

 امروز خود کشاورزان از هر مسئولی قدر قطره های آب ویک سانتی متر خاک رابهتر می داند وآموخته اند از آنها به بهترین نحو استفاده نمایند، نیاز به اینهمه امرونهی نیست.

یک کشاورز با زبانی بسیار ساده ومعنی داری می گفت همین چند سال قبل یک خروار شلتوک (120 کیلو) را می فروختیم دو شاخه تیر آهن می خریدیم حال باید دو خروار شلتوک بفروشیم یک شاخه تیر آهن بخریم.

 این گفتار بسیار ساده گویای بسیاری از مشکلات می باشد. نمی توان عده ای راقربانی عده ای دیگر کرد به دلیل اینکه تولیدات شاان استراتژیک است.

 اگر محصولات کشاورزان استراتژیک است پس برنامه ریزی برای این عزیزان هم بایستی استراتژیک باشد .چرا هنوز بسیاری از محصولات باغی و دیگر محصولات کشاورزی برداشت نشده و هنوز بسیاری از محصولات بدلیل عدم صرفه اقتصادی جمع آوری نشده مغازه ها پر از محصولات کشاورزی وارداتی خارجی است ؟

دستگاههای متولی بخش کشاورزی به جای برنامه ریزی اصولی و تلاش جهت متعادل کردن درآمد کشاورزان با دیگر اقشار جامعه و ایجاد انگیزه های پایدار دربخش کشاورزی ، بیشترین هم و غم خود راگذاشته اند که درکجا و چه قانونی و دستورالعملی راتصویب نمایند تا فعالیت و انعطاف کشاورزان راکم نمایند.

این تجربه تاریخ است چه خوشمان بیاید چه بدمان. نپرداختن به کارهای اساسی و پرداختن به موضوعات فرعی هیچ عایدی نخواهد داشت و روز بروز بردامنه نا بسامانی های کشاورزی کشور افزوده خواهد شد .


  • چهارشنبه 14 اسفند 1387-0:0

    با تشکر فراوان ازجناب آقای مومنی ،مشکل همین جاست با عنایت به قانون فوق الذکر که تقریباً اکثر مسئو لین محترم از آن مطلع هستند با افزودن دستورالعمل و اما و اگرها ی فراوان واز طرفی عدم آگاهی بیشتر کشاورزان محترم از قانون فوق ،دربیشتر موارد کار با همان مشکلات قبلی وبا صرف هزینه های زیاد ،همراه با اتلاف وقت دنبال می شود ،هدف بیشتر مقاله عدم تعادل در کسب درآمد بین کشاورزان و بقیه اقشار جامعه و عدم انگیزه جهت ادامه کار می باشد

    • سه شنبه 13 اسفند 1387-0:0

      با سلام خدمت آقای صادقی از مطالب جالب و حقایقی هر چند تلخ برای کشاورزان عزیرما.
      اما نکته قابل ذکر این است که مسئولین بجای حمایت بخش کشاورزی و هدایت و ایجاد انگیزه برای مردم در این بخش متاسفانه انگیزه را کم رنگ کردند.
      لذا بر همین اساس در آبان ماه آبان ماه 1385 قانون حفظ اراضی باغی و کشاورزی مصوب 1372 اصلاح شد و هر کشاورز می تواند فقط بری یکبار تا 500 متر از زمین با کاربری کشاورزی را تغییر کاربری دهد. .....
      اما نکته این است که این کشاورزی که توان مالی برای خرید مسکن یا زمین برای احداث ندارد ..... چیکار کند؟
      ......
      چرا کشاورز باید تاوان .......... را بدهد؟

      با تشکر


      ©2013 APG.ir